کد مطلب:211130 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

امام صادق و طبابت روحانی
حساس ترین نقطه علمی امام علیه السلام اینجا است كه آن همه مقدمه در این ذی المقدمه است امام جعفرصادق علیه السلام علم ابدان را از تشریح بدق و خواص نباتات و ارتباط عالم انسانیت با نبات و حیوان برای زیست كردن و استفاده از میوه جات و سبزیجات و بقولات و غیره در بروز امراض جسمانی همه را راهنمائی فرموده برای این حقیقت كه مقدمه قرار دهد روح و نفوس زكیه را از لوث كدورات عالم طبع منزه و مهذب فرماید و آلودگی های نفسانی و روحانی را بزداید و این همان وظیفه ای بوده كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم علت بعثت خود را بر مدار آن معرفی فرموده انی بعثت لا تمم مكارم الاخلاق من برای تتمیم مكارم اخلاق برانگیخته شدم امام ششم هم در مدرسه جعفری هدف اصلی او از تلقین توحید و مراتب اصول عقاید و ترجمان عملی حكمت همین تحكیم مبانی مكارم اخلاقی بوده كه خود در مدت متناسبی به مردم تعلیم فرموده و شخصا ترجمان عملی سجایا گردیده تا به او اقتداء كنند در عبادت و سخاوت - گذشت - خشوع و خضوع - معاشرت نیكو احسان و بر و نیكوئی - انفاق و ایثار و سایر فضایل نفسانی خود طوری عمل می كرد كه تمام دانشمندان آن عصر حتی مخالفین سیاسی در پیشگاه فضیلت نفسانی او سر تعظیم و تكریم فرود آورده و او را به عظمت و جلالت می ستودند.

طبابت روحی امام صادق كه امروز شمه ای از آن را به نام روانشناسی در دنیای متمدن مورد بحث در رشته های عالی اختصاصی مافوق لیسانس قرار داده اند از وظایف اولیه و حتمی و مواد مورد توجه مدرسه جعفری بوده كه با یك بیان بسیار جذاب و شیرین و با یك عمل بسیار جالب و پسندیده انظار و افكار عمومی را بدین رشته نفسانیات و وجدانیات جلب فرموده و بدین ترتیب طب روحانی را شروع كرد.

می فرمود همین طور كه اجسام مریض می شوند و در حالات مختلفه فقر و غنی و مرض و صحت و عسرت و یسرت و كوچكی و بزرگی و سایر تحولات و تطورات قرار می گیرند و در این تحولات مزاج تركیبی جسمانی محتاج به علاج و مداوا می گردند تا آن بهبودی و صحت و سلامت از دست رفته را به دست آورند نفوس و ارواح هم دارای تطورات و تحولاتی می باشند كه در آن حالات مبتلا به امراض می گردند و باید آن امراض را از مزاج نفس مجرد یا روح



[ صفحه 310]



برطرف نموده و صحت آن را تجدید كرد و به دست آورد تا در سیر تكامل روحانی خود منصف به صفات حمیده گشته به كمال مطلوب خود برسد.

بدون تردید نفوس مجرد یا ارواح در مراتب و درجات مختلفه خود از مصاحبت هیئت تركیبی بدن عنصری كه به شهوات و غضب آمیخته است آلوده می گردد و چون شهوات و غضب غلبه كرد دامن عفاف آن را ملوث و مكدر می سازد و در نتیجه از سعادت كمال مطلوبی كه در پیش دارد باز خواهد ماند.

همانطور كه آدم مریض با جسم علیل نمی تواند از مزایای زندگی حتی در شهوات و تمایلات جسمی حداكثر استفاده را بنماید و از قافله ای كه با آنها در سیر و حركت بوده عقب خواهد ماند نفوس و ارواح هم در آلودگی های به امراض روحانی از سعادات لایق خود محروم می گردند و از نیل به مقام انسانیت كه علت العلل بیان انی اعلم ما لا تعلمون است محروم خواهند ماند.

و اگر این امراض معالجه نشود گاهی در صف نباتات و زمانی در صفوف حیوانات به فنای آنها متصل گردیده از بقاء و حیات جاودانی باز می مانند و آن لطیفه روحانی كه در این هیكل جسمانی به ودیعت سپرده شده ضایع و عاطل و باطل و مانند نطفه ی كه در رحم می میرد خمود و خاموش می گردد.



پیر شدم من به زندگی عجب نیست

پیر شود نطفه در مشیمه مادر



اگر عوامل پرورش و نشاط و رشد و نمو از بین برود علفهای هرزه اطراف نهال درختی را می گیرند و آنقدر بر آن می پیچند تا خشك شود و از بین برود و خود منزلت آن را احراز كنند آن هم پس از صباحی چند خشك می گردد.

انسان در سایه پرورش روح انسانیت دارای وجدانیات و عواطف و صفات جمال و جلالی می گردد كه با آن سجایا و خصال می تواند بر تمام عوالم ملك و ملكوت سیطره و تسلط یابد و استعداد و لیاقت خود را در آن زمان به منصه ظهور و بروز برساند - و امتیاز انسانیت از سایر مخلوق همین مزایای روحانی است كه حكماء و فلاسفه برای این منظور قد علم نموده و انبیاء و اولیا را خداوند بدین قصد فرستاده كه انسان را به شخصیت خویش آشنا سازد و اگر در دوران تكامل از عالم نشئه طبع به امراض برخورد نموده و ابتلا یافت آن را علاج نمایند كه نسخه دردهای روحانی دست اطبای روحانی است نه اطبای جسمانی و بدون شك



[ صفحه 311]



انبیاء و اولیاء اطبای نفوس بشری و معالجین امراض روحانی انسانی بوده اند كه با تعلیمات عالیه خویش مداوای كسالت های عارضه را نموده و با قوانین محكم و متقن آسمانی به رهبری قرآن مجید آن چه بشر برای مداوای عوارض فاسد روحی لازم داشت از زبان وحی گرفته به آنها می آموختند و غیر از نسخه های آسمانی برای دردهای درونی علاجی صحیح یافت نشد.

آنچه حكماء و اطبای غیر آسمانی با تمام وقتی كه صرف پیدا كردن داروهای اصلاح مزاج انسانی كرده اند و در آن راه مات و مبهوت و فلج و متحیر ماندند ناگزیر پیغمبران و انبیاء و برگزیدگان آسمانی مراجعه كردند و ما در تاریخ انبیاء شمه ی از این حقیقت را روشن ساختیم كه دوای دردهای روحانی بشر فقط و فقط دین است و اگر غیر از این بود به لسان وحی و الهام بر بشر اهداء و افاضه می شد.

خالق عالمیان كه خود آفریننده این جهان پهناور و نشئه ی عالم طبع است می دانست بشر دارای دو جنبه است و باید هر دو جنبه را رعایت كرد.

بشر محسوس و انسان معقول - جسم و جسد - نفس مجرد و روح و روان و این هر یك نیازمند غذائی است كه نشو و نما یافته تا به حد كمال خویش برسد غذای انسان را با آفریدن موالید جماد و نبات و حیوان تأمین كرد و غذای روحانی را از تعلیمات دین تضمین فرموده همانظور كه در این عالم مواد غذائی را برای تولید و نشو و نمای جسمانی آفرید غذای پرورش روح و نشو و نمای تكامل نفسانی هم فرو فرستاد تا بشر را از حضیض مذلت جهل و ضلالت به اوج فضل و علم و عرفان صعود دهد - و سعادتی جز در این راه نیست كه مسافری در راهی كه مسلم است در پیش دارد با زاد و توشه و تجهیزات لازم به سوی مقصد و هدف حركت كند تا به كمال مطلوب برسد و دین این مسئله را برای بشر حل كرده و در نظر دانشمندان واقعی از مسائل مفروغ عنه است هیچ تردیدی و شكی در آن نیست كه انسان باید در راهی كه در پیش دارد و باید از رهبری كه بدان راه واقف است پیروی نماید.

انبیاء و رسل و ائمه معصومین كه اوصیاء پیغمبر خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم بودند غیر از این نمی گفتند و دعوی بیش از این نداشتند كه ما رهبر خلق به حق و حقیقت هستیم تا آنها را ارائه و ارشاد به كمال سعادت آنها نمائیم.

قوانینی كه انبیاء و اولیاء آوردند داروی در دهان درونی و نفسانی و روحانی



[ صفحه 312]



است كه بشر در ادوار مختلفه بدان مبتلا می گردد و حتی برای یك عصر هم برای مزاج هر فردی به یك نحوی مداوا و معالجه می نمودند چنانچه دیدیم شخص پیغمبر (ص) و ائمه معصومین (ع) مكرر می شد كه چند نفر در یك موضوع سئوال می كردند به هر یك نوع پاسخ و دستور می دادند كه با دیگری مخالف بود و احیانا تضاد داشت و این از جهت اختلاف و تضاد مزاج سائل بود نه آن كه در مبدء فیض خللی وجود داشته باشد و در علل احكام و تعلیم ادعیه و اذكار و اوراد مكرر این حقیقت تجلی خود را به مراتب مختلف نموده است مثلا به یكی می فرمایند ده بار به یكی بیست مرتبه به دیگری سی مرتبه تا به بالا به یكی دو هزار بار مثلا كلمه لا حول و لا قوة الا بالله یا صلوات بر محمد و آل محمد یا یكی از اسامی جلاله الهی را بخواند تا لكه های دردهای روحانی او خورد خورد زدوده شود یا به مدت سی روز به ریاضیات شرعی مانند روزه یا بیشتر تا چهل روز یك عبادتی را تعهد كند - تا رفع آن مرض و عارضه روحی او بشود و می شد.

با این مقدمات چه كسی از خالق نفوس به علل و عوارض نفوس بهتر آگاه است تا اسقام و امراض درونی را معالجه و مداوا كند آیا هیچكس از علاج شفای دردها به مثل شارع مقدس دین كه فرستاده آسمانی می باشد عالم تر و عارف تر به طرق مداوا و علاج هست؟ ابدا حاشا و كلا.

بنابراین كاملترین طریق اصلاح نفسانی و ارتقاء روحانی پیروی دین است كه امام صادق (ع) آنقدر با مواعظ و نصایح و اندرزها و پندها مردم را به دین و پیروی از قوانین آسمانی و عمل به فرایض آن تحریض و ترغیب می فرمود - و برای آن كه مردم مطمئن به این تعلیمات آسمانی شوند آنقدر از معجزات و خرق عادات نشان می دادند تا به سرحد یقین برسند و حجت خدا بر خلق تمام شود.

یكی از معجزات خالده امام ششم علیه السلام همین تعلیمات طبیبه است كه در آن عصر حكم معجزه خالده را دارد و به همان بیان معجزه آسا كه طبابت امراض جسمانی را فرموده به همان بیان علاج دردهای روحانی را افاضه كرد.

این مداوای عمومی غیر از سحر بود زیرا سحر شر محض و دین خیر محض است كه با احاطه به دواء و درد و علم به تركیب مزاج و نیاز به دوا و تناسب آن مزاج های منحرف و ناسالم را علاج می كنند.

دین اسلام برای تهذیب اخلاق عمومی و تنزیه نفوس بشری یك داروخانه بزرگی



[ صفحه 313]



محكم و متقن به نام اخلاق فاضله دارد كه سجایای نفسانی را از تركیب صفات خوب به وجود می آورد و رذایل را ترك و محو می كند و فضایل را ایجاد و تقویت می نماید و به همین منظور نبوت عامه مشعل دار رهبری خلق به كرائم اخلاق بود تا روح بشر را از آلودگی های مادی نجات داده به لطایف روحانی و عالم مجردات برگشت دهد كه سعادت و سلامت در دنیا و آخرت در سایه همین نبوت عامه است.

به شرحی كه صریحا اعلام می فرماید: استجیبو الله و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم اجابت و اطاعت كنید خدا و رسول را كه دعوت آنها برای حیات ابدی شما است.

و باز می فرماید: من عمل صالحا من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة هر كس هر عمل نیكوئی كند مرد یا زن او مؤمن است و این عمل متضمن حیات و زندگانی جاودانی او است.

و باز می فرماید: قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فی الصدور آنچه كه برای شما به وسیله پیغمبران فرستاده شد شفای دردهای سینه های شما است و با توضیح بیشتری می فرماید:

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین

ما قرآن را نازل نكردیم مگر آن كه داروی دردهای درونی و شفای امراض روحانی و رحمتی بوده از جانب خدا برای گرویدگان و روی همین مبانی هم پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: بعثت لا تمم مكارم الاخلاق عملا معنی مكارم اخلاق را در زندذگانی خود ترجمه فرمود تا ابهامی در این شفاء و رحمت باقی نماند.

در نبوت خاصه این شفا و رحمت در دو مظهر تجلی نموده یكی قرآن صامت و دیگر قرآن ناطق كه عترت و ائمه طاهرین معصومین هستند و آنها پس از پیغمبر معالج و طبیب روحانی بودند كه از كنوز و گنجینه علم الهی كه به لطف خود آنها را گنجور قرار داد تا مردم را به خیر و سعادت و كمال و فضیلت دلالت نمایند.

ائمه معصومین اطباء نفوس بشری می باشند علاج امراض روحی و مداوای نفوس با آنها است و لذا هر امامی در عصر خود این وظیفه را عهده دار گردیده و به خوبی از عهده برآمده است.